شیخ علاالدوله سمنانی در ذیالحجه سال 659 قمری در قریهی بیابانک سمنان ولادت یافت. وی به پشتوانهی خدمت پدر و مادر و اقوام خویش در دربار مغول، از 15 سالگی به مشاغل دولتی گمارده شد. در نیمهی شعبان سال 685 و در سن 29 سالگی و پس از تحولات روحی برای همیشه از دربار مغول کناره گرفت. وی به مدت سی و دو سال در خدمت نورالدین عبدالرحمن اسفراینی بوده است. البته این حضور و ارتباط به صورت منقطع بوده و پس از دو سال مجاهدت اولیه به نیابت از مراد خود برای ارشاد و تعلیم خلق به موطن خویش بازگشت، ولی با این حال هر چندگاه یکبار برای تجدید مراتب ارادت و کسب فیض به خدمت شیخ خود میرفت و از آنجا به زیارت حج و سپس به مرکز تعلیم و ارشاد خود باز میگشت. پس از سال 720 هجری قمری، شیخ به مدت شانزده سال در خانقاه سکاکیهی سمنان به عبادت و کسب مدارج تصوف پرداخت. وی در شب جمعه بیست و دوم رجب سال 736ه.ق در برج احرار صوفیآباد(آرامگاه فعلی) پس از هفتاد و هفت سال و دو ماه و چهار روز عمر، درگذشت و در خانقاه قطب خود مدفون گشت.
خانقاههایی که در عهد ایلخانی و تیموری ساخته شدهاند و متعلق به سبک آذری میباشند، اغلب دارای مقبرههای از آن پیشوای خود میباشند که در آن سوی درگاه به خاک سپرده شده است و فضاهای آموزشی و نیز خانقاهها در دو طبقه ساخته میشدند که در مورد خانقاه، از طبقهی بالا برای خلوت گزیدن استفاده میشد. مانند آنچه که در بقعهی شیخ شهاب نیز دیده میشود.
بناهای مذکور دارای درگاههایی در درآیگاه اصلی با منارههایی چسبیده به درگاه و یا نماسازی مشابه منارهها در طرفین درگاه بودند. در بناهای آرامگاهی و خانقاهها عمدتا شاهد حضور صحن به عنوان محل جایگیری حضیره، گنبدخانه و فضاهایی با ارتفاع کمتر با کاربری چلهخانه میباشیم. منارههای مرتفع و برج مانند، درگاهها با نمای باشکوه و معنای رمزگونه از ویژگیهای خاص بناهای آرامگاهی دوران ایلخانی و تیموری است. موردی که به دفعات و تاکید میتوان در آثار سبک آذری شاهد آن بود. غالب منارههای این دوره به گونهای متصل به درگاه بودهاند. تقارن و هندسه، از دیگر آیتم های قابل ملاحظه در بناهای آرامگاهی سبک آذری(دوران ایلخانان و تیموریان) به شمار میرود.
هندسه و تقارن در پلان، مسألهای است که در معماری سایر دورهها چندان با اهمیت نبوده و طراحی پلان، فراخور زمینه انجام می گرفته است. حتی در معماری سبک اصفهانی که در فضاهای داخلی و تزئینات، هندسه و تقارن اهمیت فوقالعادهای می یابند، طراحی پلان، متناسب با زمینه انجام گرفته که ناگفته نماند ناشی از معنا یافتن و شکلگیری بافت شهری در این دوره نیز میباشد.
بنای خانقاه، امروزه به صورت چهار ایوانی است و دارای میانسرایی است که در گذشته گنبدخانه بوده و محل اجتماع و نیز برگزاری سماع بوده است. امروزه تنها یک گوشه سازی اصیل برجای مانده و 3 گوشه سازی دیگر برای ایجاد تعادل بصری و ساختاری در جرزهای پیرامونی مورد بازسازی قرار گرفتهاند.
با مطالعات تطبیقی بناهای مشابه و نیز اسناد تاریخی و مطالعات انجام شده روی بنای آرامگاه، به نظر میرسد که ضلع جنوبی بنا با برخورداری از بیشترین حجم خشتی باقیمانده و با توجه به اهمیت ضلع جنوب در بناهای آرامگاهی و مذهبی، اذعان استاد پیرنیا به فرم پلان بخش جنوبی منطبق بر الگوی کهن در نوشیجان تپه و حضور فضاهای مربوط به چلهخانه و حجرهها با ارتفاع و ابعاد محدود که به عنوان شاخصهی اصلی فضاهای خانقاهی به شمار میروند، بیشترین قدمت را در میان جبهههای چهارگانهی آن دارد. جبههی شمالی با توجه به ساختار، مصالح و الگوی ساخت، متاخرترین بخش محسوب میشود. عدم تقارن ناشی از الحاقات نادرست به ساختار بنا، عدم وجود پی به صورت یکپارچه و همینطور تخریب گنبد، سازه را دچار عدم تعادل نموده است. ضمن مطالعهی ترکهای نشانهگذاری شده، ترکهای متعدد و گاه عمیق ناشی از رانش در بخشهای مختلف آن قابل مشاهده میباشند. لذا پیشنهاداتی در راستای انجام مرمت اضطراری جهت حفظ وضع موجود بنا تا زمان آغاز عملیات مرمتی ارائه شده است.
دو سفرهی آب زیرزمینی در منطقه وجود دارد که یکی از آنها در عمق کم و در حدود 14 متری زمین و دیگری در عمق زیاد و حدود 75 متری قرار دارند. آثار ترکهای موجود در سایت پروژه نشان از فرونشست شدید در سایت دارد که ناشی از کاهش سطح آبهای زیرزمینی که در نتیجهی حفر چاههای عمیق در مناطق اطراف دچار آسیبهای جدی گردیده است که به صورت بروز ترکهای عمیق و جداشدگی در کالبد بنا بروز یافته است.